اگر به این ۱۰ مورد وابسته نباشید، استاد "رها زیستن" هستید

در این مقاله ۱۰موردی را نام برده‌ایم که چنانچه به آن‌ها وابستگی ندارید، در هنر رها زیستن استاد شده‌اید.

شناسه خبر: ۴۲۴۵۶۶
اگر به این 10 مورد وابسته نباشید، استاد "رها زیستن" هستید

راهنماتو-استاد شدن در رها زیستن کار دشواری می‌تواند باشد. رها زیستن، یعنی کم کردن کنترل بر امور، تسلیم شدن و اجازه دادن به زندگی برای آنکه با جریان طبیعی خودش طی شود. رها زیستن یعنی به بعضی‌ چیزها یا نتایج وصل نباشیم.

به گزارش راهنماتو، در این مقاله 10موردی را نام برده‌ایم که چنانچه به آن‌ها وابستگی ندارید، در هنر رها زیستن استاد شده‌اید. این مهارتی است که ارزش دارد به خاطرش خوشحال باشد.

1.مالکیت مادی

اولین چیزی که باید رها کنید، مالکیت بر چیزها است. ساده می‌توان در دنیای مادی غرق شد. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که برای ثروت مادی ارزش زیادی قائل است، درنتیجه، ما اغلب ارزش‌مان را به واسطه آنچه مالکش هستیم، ارزیابی می‌کنیم.

اما حقیقت این است که اشیاء، اشیاء هستند. اشیاء نمی‌توانند ما را تعریف کنند. اشیاء نمی‌توانند از ما آدم‌های بهتری بسازند و لزوماً ما را خوشحال‌تر نمی‌کنند.

اگر در هنر رها کردن استاد باشید، به مادیات دلخوش نیستید. حتماً درک می‌کنید که آن چیزهایی که ما مالک‌شان هستیم، صرفاً ابزار هستند نمی‌توانند نماد موقعیت ما یا منبع امنیت ما باشند. شما تشخیص می‌دهید که ارزش‌تان از درون‌تان می‌آید نه از آنچه که مالک‌اش هستید.

وقتی به اشیاء‌تان وابسته و چسبیده نباشید، رها می‌شوید تا یک زندگی معنادارتر و رضایت‌بخش‌تر داشته باشید.

2.کمال‌گرایی

کمال‌گرایان برای تحویل دادن کامل‌ترین و بی‌نقص‌ترین پروژه‌های کاری بیش‌ترین استرس و کم‌ترین رضایت را تجربه می‌کنند. دلیلش آن است که تکامل فقط یک توهم است. آن‌وقتی که نیاز به کامل بودن در همه چیز را رها می‌کنید، مثل آن است که بار سنگینی را از روی شانه‌هایتان بر می‌دارید. شما یاد گرفته‌اید که زیبایی نقص را بپذیرید و آن را ستایش کنید. وقتی خودتان را از قید کمال‌طبی رها می‌کنید، به خودتان امکان رشد و ارتقاء می‌دهید. در اینصورت در برابر بازخوردها گشوده‌تر هستید و کم‌تر از خطا کردن می‌ترسید زیرا خطاهای ما گام‌هایی به سمت موفقیت هستند، نه موانعی برای شکست.

3.گذشته

گفته شده که سفر در زمان حقیقت دارد اما فقط در یک جهت و آن حرکت رو به جلو است. با این حال، بسیاری از ما با چسبیدن به آسیب‌های قدیمی، پشیمانی‌ها و چه-می‌شد-اگرها داریم در گذشته زندگی می‌کنیم. روان‌شناسان باور دارند که زیستن در گذشته می‌تواند به افسردگی و اضطراب کمک کند. زیستن در گذشته نوعی انتقام از خود است که باعث می‌شود ما در چرخه منفی‌بافی گیر بیفتیم. زیستن در گذشته مانع از حرکت رو به جلو می‌شود.

وقتی در هنر رها کردن استاد می‌شوید، درک می‌کنید که گذشته دقیقاً گذشته است. تمام شده است. گذشته را نمی‌توان تغییر داد. آنچه می‌توان تغییر داد، ادراک ما گذشته است. آنچه می‌توان عوض کرد، چگونگی اثرگذاری گذشته بر زمان حال و آینده است.

با رها کردن وابستگی نسبت به گذشته، آغوش‌تان را به روی امکان‌ها و تجربه‌های تازه باز می‌کنید. به خودتان اجازه می‌دهید که از خطاهایتان و تجربه‌های گذشته‌تان درس بگیرید به جای اینکه اجازه بدهید آن‌ها شما را در زندگی عقب نگه دارند.

4.نیاز به تأیید شدن

همه ما دوست داریم که دوست داشته شویم. حس خوبی است که دیگران ما را، رفتار و عملکردهایمان و انتخاب‌ها و تصمیم‌هایمان را تأیید می‌کنند. اما نکته‌ای وجود دارد و آن اینکه وقتی مدام به دنبال تأیید دیگران هستید، دارید به آن‌ها قدرت می‌دهید تا خوشحالی شما را مدیریت کنند.

وقتی در هنر رها کردن استاد می‌شوید، درک می‌کنید که ارزش‌تان به واسطه عقاید آدم‌های دیگر تعیین نمی‌شود. تشخیص می‌دهید که نیاز ندارید آدم‌های دیگر هستی شما یا انتخاب‌هایتان را تأیید کنند.

نیاز به تأیید شدن را رها کنید. شروع کنید خودتان خودتان را تأیید کنید. به تصمیم‌های خودتان اعتماد کنید. به ارزش خودتان باور پیدا کنید و اجازه ندهید که عقاید دیگران شما را از خود-باوری دور کند.

تنها تأییدی که به آن نیاز دارید، تأیید شدن به واسطه خودتان است.

5.کنترل

همه‌مان دوست داریم که کنترل اوضاع در دست‌مان باشد. کنترل‌گری حس امنیت و پیش‌بینی کردن زندگی‌مان را به ما می‌دهد. اما در حقیقت، زندگی پیش‌بینی‌ناپذیر است. چیزها خارج از کنترل ما اتفاق میفتند.

وقتی در هنر رها کردن استاد هستید، درک می‌کنید که همه چیز در حیطه کنترل شما نیست. تشخیص می‌دهید که چیزهایی هست که می‌توانید تغییر دهید و چیزهایی هست که نمی‌توانید در آن‌ها تغییری ایجاد کنید و یاد می‌گیرید که انرژی‌تان را روی چیزهایی که می‌توانید تغییر بدهید، صرف کنید.

6.ترس از تغییر

تغییر...واژه‌ای که می‌تواند در بسیاری‌مان حس ناراحتی و معذب بودن ایجاد کند. تغییر ورود به دنیای ناشناخته‌ها و پشت سر گذاشتن هر آنچه آشنا و راحت است که می‌تواند ترسناک باشد.

اما آنچه نیاز دارید بدانید این است که تغییر خود زندگی است. هر روز چیزی تازه – آدم‌های جدید، تجربه‌های جدید و چالش‌های جدید می‌آورد. بدون تغییر، رشدی هم نیست.

اگر در هنر رها کردن استاد شده‌اید، یاد گرفته‌اید که تغییر را با آغوش باز بپذیرید. درک می‌کنید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد بلکه تغییر یعنی استقبال کردن از چیزی تازه.

کرم ابریشم برای تبدیل شدن به پروانه باید تغییرات چشمگیری بکند. درست مثل همان کرم ابریشم، شما هم باید ظرفیت دگرگونی و تبدیل شدن به چیزی زیباتر از تصورتان را داشته باشید.

7.ایده شریک عاطفی کامل

هیچ فرد ایدئال و کاملی که قرار است نیمه گمشده ما باشد وجود ندارد و شما به این عقیده باور دارید. شما باور دارید که همه ما تجربه‌ها و ضرورتاً نقص‌های خودمان را داریم.

ایده شریک عاطفی کامل، بسیار غیرواقعی و ناعادلانه است. هیچ کسی کامل نیست و اینکه منتظر باشیم، آدم کاملی پیدا کنیم، ناامید کننده است.

وقتی در هنر رها کردن استاد می‌شوید، ایده یک شریک کامل را فراموش می‌کنید. درک می‌کنید که بالاخره هر کسی خصیصه‌های اخلاقی خاص و نقص‌های خودش را دارد.

8.گرفتار بودن

در جهان پرشتاب امروز، گرفتار بودن نوعی مدال افتخار است. ما پرمشغله بودن را معادل بهره‌وری، موفقیت و مهم بودن می‌گیریم. اما آیا حقیقتاً همین است؟

وقتی در هنر رها کردن استاد می‌شوید، درک می‌کنید که همیشه پرمشغله بودن لزوماً خوب نیست. تشخیص می‌دهید که گاهی باید تمرز بگیرید و خیلی ساده ریتم زندگی را کند کنید.

9.حدیث نفس منفی

همه با یک صدای درونی داریم که در سرمان با ما صحبت می‌کند. گاهی اوقات او بزرگ‌ترین مشوق‌مان است، اما بقیه اوقات می‌تواند بدترین منتقدمان باشد. وقتی در هنر رها کردن استاد می‌شوید، یاد می‌گیرید که این صدای منفی درونی را خاموش کنید. تشخیص می‌دهید که شما به واسطه خطاها یا اشتباهات‌تان هویت پیدا نمی‌کنید و مطمئناً با افکار منفی‌ای که نسبت به خودتان دارید تعریف نمی‌شوید.

با خودتان طوری رفتار کنید که با یک دوست صمیمی رفتار می‌کردید.

10.انتظارات

ما همه انتظاراتی داریم...و گاهی، این انتظارات بدترین دشمن ما هستند. ما انتظار داریم که چیزها همان شکلی انجام شود که ما انتظار داریم. مردم همانطوری عمل کنند ما می‌خواهیم و وقتی این انتظارات برآورده نمی‌شود ما ناامید می‌شویم.

وقتی در هنر رها کردن استاد می‌شوید، این انتظارات را رها می‌کنید. درک می‌کنید که زندگی غیرقابل پیش‌بینی است و همین هم آن را زیبا می‌کند. به سفرتان در زندگی اعتماد کنید، حتی اگر این سفر همیشه شما را به جایی که می‌خواستید، نبرده است. دلیلش آن است که اغلب رویدادها غیرمنتظره هستند که به زیباترین مقاصد ختم می‌شوند.

نظرات
پربازدیدترین خبرها