
مردان تمایل دارند که توسط مجموعه کوچکتری از نیازهای ژنتیکی هدایت شوند، بنابراین راحتتر عاشق میشوند. عشق احساسی پیچیده است که درک آن میتواند دشوار باشد. بعضی آن را با یک نگاه تجربه میکنند و برای بعضی هم بسیار بیشتر طول میکشد تا چنین احساسی پیدا کنند.
همچنین مشخص شد که در بیشتر موارد، مردان به اندازه کافی ناامید هستند که ابتدا احساسات خود را اعلام کنند . مردان خیلی راحتتر توسط علایق عشقی بالقوهشان مجذوب میشوند و بیشتر به آنها علاقه پیدا میکنند.
زنان زودتر عاشق می شوند یا مردان؟
در دانشگاه فناوری تگزاس، محققان کشف کردند که وقتی زنان عاشق میشوند، تمام تلاش خود را میکنند تا این رابطه را حفظ کنند، در حالی که ظاهرا مردان صرفا به دنبال مکانی برای اقامت در شب هستند. به گفته این محققان، مردان میتوانند بیشتر عاشق شوند، فقط به این دلیل که به پیرامون مسائل اهمیت نمیدهند.
عاشق شدن یک تجربهی جادویی است، اما آیا میدانستید که برای آن توضیح علمی هم وجود دارد؟
وقتی عاشق میشوید، ۱۲ بخش مختلف از مغزتان باهم شروع به کار کردن میکنند و مواد شیمیاییای آزاد میکنند که به شما حس سرخوشی میدهند، مانند دوپامین، اکسی توسین، آدرنالین و وازوپرسین. این مواد شیمیایی یک حس لذت و پاداش به شما میبخشند، امری که عشق را به یک تجربهی واقعا اعتیادآور تبدیل میکند.
علاوه بر بخشهای لذت، عشق بخشهای مربوط به تفکر را هم در مغز تحت تأثیر قرار میدهد. به همین دلیل است که شکست در روابط عاطفی میتواند به افسردگی و پریشانی عاطفی شدید بیانجامد. وقتی یک عشق به نتیجه نرسد، ممکن است حس یک شکست شخصی را برایتان داشته باشد، امری که میتواند به احساس خودارزشمندی شما آسیب بزند و حتی شما را دچار بحرانهای هویتی کند.
تنها یک پنجم ثانیه طول میکشد تا مغز تصمیم بگیرد با فرد مناسب ملاقات کرده است یا خیر . این همان لحظهی آغاز عاشق شدن است و همهی اینها به دلیل آزاد شدن همان مواد شیمیاییای است که حس سرخوشی میدهند.
مردان در مواجهه با درد بیشتر به این فکر میکنند که چگونه از شر آن در کوتاهترین زمان ممکن خلاص شوند ؛ اما در مقابل، زنان بیشتر درگیر پاسخ احساسیشان نسبت به آسیب هستند که این خود ممکن است باعث شود تا آنها درد را شدیدتر احساس کنند.
برای مقابله با ناراحتی ناشی از طلاق نیز تفاوت دو جنس به خوبی مشهود است.
زنان توانایی بیشتری برای تطابق با موضوع دارند.61 درصد از زنان اظهار داشتند که در طی ۲ سال اول بعد از طلاق، آنها بسیار خوشحالتر از موقعی بودند که هنوز در حال زندگی مشترک بودند در حالی که فقط ۵۱ درصد از مردان نظر مشابهی را داشتند.
زنان بیشتر اهل معاشرت و رفتارهای اجتماعی هستند، چرا که به هر حال این زنان هستند که بچهها را بزرگ کرده و آنان را برای رویارویی با اجتماع آماده میکنند.
آنها دارای مهارتهای برقراری ارتباطاجتماعی هستند که مردان فاقد آن هستند و این مهارتها به آنها اجازه میدهد تا از طریق احساساتشان صحبت کرده و با دوستان و خانوادهشان راحتتر ارتباط برقرار کنند، در حالی که مردان کمتر قادر به برقراری رابطه اجتماعی مناسب حتی با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتیهای احساسی، بهجای مواجهه با مورد ناراحتکننده، بیشتر سعی میکنند آن را از هر طریق ممکن و لو اینکه در درون خود بریزند، به حداقل برسانند.
شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که بهصورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.