راهنماتو- هیجان، خوشحالی و غم، اینها همگی احساساتی هستن در لحظات پایانی بازی‌ها به وجود میان. اون لحظه که داستان اون بازی بالاخره مارو با این واقعیت که دیگه حکایت شخصیت مورد علاقمون تمومه روبرو میکنه. همیشه یه داستان خوب رو یه پایان فوق‌العاده موندگار میکنه. چون شما منتظر اون قسمتی از داستان هستین که بعد از گذشت زمان و آشنایی ما با شخصیت‌های مختلف و ماجراجوییهاشون، سرانجامی رو برای تموم زحماتی که در طی داستان کشیدن دربر داره.
به گزارش راهنماتو، پایان‌های زیادی بودن که همگی تونستن توی ذهن خیلی از گیمرها حک بشن ولی در ادامه میخوایم نگاهی به موندگارترین پایان‌هایی که اشکمون رو درآوردن بندازیم و ببینیم که چطور تونستن همچین تاثیری روی ما داشته باشن، پس با راهنماتو همراه باشین.
Assassin's Creed Black Flag
Assassin's Creed IV: Black Flag ممکنه بین بازیهای زیادی که از این سری منتشر شدن گم بشه، ولی در واقع از خیلیاشون جلو زده. این بازی در مورد زندگی یه دزد دریایی به نام ادوارد کنوی هستش، همینطور تونسته بود از لحاظ گیمپلی جلوتر از نسخه‌های قبلیش و خیلی از بازیهای هم سطحش باشه.
ادوارد در طول بازی یه سفر زیبا رو طی میکنه، همچنین جالب‌ترین شخصیت‌هایی که تو زندگیش میتونست ملاقات کنه رو میبینه. بازی دقیقا با لحظه‌ای تموم میشه که بالاخره اون آمادگی دیدن دخترش رو بعد از شنیدن خبر مردن همسرش داره. در همین حین اون تموم کسایی که توی سفرش بهش کمک کردن رو میبینه، میشه گفت اون از اینکه همراهاش رو میبینه احساس خوشحالی و افتخار میکنه که تونسته دریاهارو در کنارشون طی کنه.
Ghost Of Tsushima
Ghost of Tsushima همیشه یکی از بهترین بازیهای انحصاری PlayStation به یاد میمونه. با گیمپلی استثنایی و روایت دراماتیک سرآمد یه سامورایی. گیمر توی این بازی داستان جین ساکای و سفر اون رو دنبال میکنه، اما پایان بازی یه انتخاب سخت رو پیش‌روی جین و پلیر میزاره که باید از بینشون یکی رو انتخاب کنن.
جین باید با استاد و پدر خوندش، یعنی لرد شیمورا مبارزه کنه، و بعد از شکست دادنش باید بین کشتنش و یا با سبک شمردن اصول سامورایی، جونش رو بهش ببخشه. از موسیقی تا نحوه کارگردانی، این لحظه بی‌نظیر از داستان بازی هر جوره توی ذهن کسایی که این بازی رو تموم کردن موندگار میشه.
Marvel's Spider-Man
از زمان انتشار اولیه این بازی روی PlayStation 4 در سال 2018، Marvel's Spider-Man به عنوان یکی از بهترین بازیهای ابرقهرمانی تاریخ گیمینگ شناخته میشه. Marvel's Spider-Man هر چیزی رو که میخواست، از گیمپلی و شخصیت‌ها گرفته تا تم کلی و داستان جذابش، به خوبی تونست به تصویر بکشه.
همچون هر داستان اسپایدر-منی، غم و فداکاری‌های زیادی لازمه تا بتونه اراده نامتنهایی و شخصیت دلسوز این قهرمان به تصویر کشیده بشه. به طوری که همچنان در نقش مردعنکبوتی، پیتر پارکر باید تصمیمهای ترسناکی بگیره: اینکه بین نجات مردم نیویورک و تنها فامیلی که داره یکی رو انتخاب کنه. در همین حین عمع می توی آخرین لحظات خودش به پیتر میگه که اون میدونسته که اون در واقع مردعنکبوتی بود و برای همین خیلی به پیتر افتخار میکنه. همین لحظه هم پیتر رو مصمم میکنه که راه خودش رو ادامه بده و از نیروهاش جهت حفاظت از مردم بیگناه استفاده کنه.
Brothers: A Tale of Two Sons
این بازی که برای اولین بار در سال 2013 منتشر شدش، تونست سطح بالایی از موفقیت رو کسب کنهو ئلی خب چطوری همچین بازی‌ای تونسته اینقدر موفق و موندگار بشه؟ برای جواب این سؤال بهتره به داستان بازی نگاهی بندازیم و ببینیم که در نگاه اول داستان دو داداشه که سعی میکنن راهی رو برای خوب‌کردن بابای مریضشون پیدا کنن و از طریق همکاری این دو یه بازی جذاب شکل میگیره.
گیمپلی این بازی بر اساس کنترل هر داداش توسط یه نفر طراحی شده، هر دوتا داداش نهایت تلاش خودشون رو میکنن که بتونن دوایی رو بابای مریضشون پیدا کنن ولی در آخرین لحظات بازی داداش بزرگه کشته میشه ولی چیزی که دردناک‌ترش میکنه اینه که داداش کوچیکه در نهایت میتونه اون دوا رو به خونه برسونه و بابا مریضشون رو درمان کنه.
Life is Strange
ساخته شده توسط Dontnod Entertainment و منتشر شده توسط Square Enix، بازی Life is Strange در سال 2015 به‌سرعت تبدیل به یکی از بازیهای داستانی محبوب همراه با یه پایان تلخ شد. بازیکنا کنترل مکس کالفیلد رو در دست می‌گیرن که دوست کودکی اش، کلوئی پرایس رو بعد از برگشتن به شهر قدیمی خودش دوباره پیدا میکنه. ولی در همون لحظات اولیه بازی، مکس به چشمای خودش مرگ کلویی رو میبینه که خیلی اونو به هم میریزه.
این واقعه تراژیک باعث کشف قدرت مخفی مکس برای برگردوندن زمان میشه که او ازش برای نجات کلوئی استفاده میکنه، اما به‌صورت ناخودآگاه کاری هم میکنه که شهر آرکادیا بی رو در پایان نابود میکنه. بعد در پایان هم بازیکنا با یه انتخاب وحشتناک روبرو هستن: این که بخوان کلویی رو نجات بدن یا ساکنین شهر رو. بعد این در حالیه که مکس میدونه در هر دوحالت اون کسی هستش که بخشی از وجودش رو از دست میده.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater
این بازی که در سال 2004 توسط بازیساز افسانه‌ای ، هیدئو کوجیما ساخته شده. Metal Gear Solid 3: Snake Eater یکی از بازی‌هاییه که خیلی از گیمرها معتقدن که یکی از بهترین بازیهای تاریخه. داستانش درباره‌ی نیکد اسنیک "Naked Snake"، یه مامور CIA هستش که عازم یه عملیات نجات برای سوکولوف، یه دانشمند روس میشه. البته با کمک دوستای خوبش مثل میجر زیرو، پارا-پزدادیک و باس (The Boss).
حالا مسلماً همه‌چیز درست پیش نمیره چون وقتی باس به ایالات متحده به نفع روسها خیانت میکنه، خودش رو تبدیل به هدفی برای نیکد اسنیک میکنه تا بالاخره اسنیک اون رو در آخر بازی از بین ببره. ولی قبل از اینکه داستان تموم بشه، ایوا به اسنیک میگه که باس در واقع یه جاسوس دوجانبه بوده که در واقع تا آخرین لحظه عمرش داشته برای هدفی که دوست داشته میجنگیده، اونم این بود که بتونه به یه دنیا یه صلح ابدی رو هدیه کنه.
Red Dead Redemption II
هر دوتا بازی از سری Red Dead Redemption که Rockstar Games اونا رو ساخته، به نحوی افسانه‌ای و تراژیک هستن. اگرچه مرگ قهرمان نسخه اول یعنی جان مارستون یکی از تلخ‌ترین صحته‌های این سریه، ولی بازهم کسی هستش که انتقام مرگش رو در پایان بازی بگیره. ولی در مورد آرتور مورگان، شخصیت اصلی داستان Red Dead Redemption II داستان اینقدر سرراست نیستش.
چیزی که دیدن مردن آرتور رو برای هر کسی غم‌انگیز میکنه اینه که در واقع مرگ آرتور بازتابی از تموم کارهای خوب و بدی هستش که بازیکن با آرتور انجام داده. از دزدی از مردم بیگناه گرفته تا کمک به یه سرباز زخم‌یده دوران جنگ‌های داخلی. همگی شخصیت آرتور رو اونطور که با مردم رفتار میکرده شکل میدن.
The Last of Us Part II
درسته که توی دنیای آخرالزمانی که ناتی‌داگ ساخته نمیشه کوچکترین نشونه‌ای از امید رو پیدا کردن و همه چیز خیلی افسرده هستش ولی داستان The Last of Us Part II این تاریکی و افسردگی رو به سطح بالاتری میبره. بعد از مرگ وحشتناک یکی از نزدیک‌ترین افراد به الی یعنی جول، اون به دنبال انتقام مرگش میره که هر کسی که سر راهش و ابی قرار میگیره رو از پا درمیاره.
تم کلی داستان این بازی اینه که انتقام توجیه درستی برای عدالت نیستش، و این واقعیت بارها به بازیکنا گفته میشه، چون تماشا میکنن که الی به‌تدریج همه چیزی که براش ارزشمنده رو از دست میده. حتی قسمتی هستش که در بازی که الی یکی از مهارت‌هایی که جول بهش یاده رو فراموش کرده که همون گیتار زدنش هستش.
Telltale's Walking Dead
امکان نداره که کسایی که فصل اول بازی Telltale Games' The Walking Dead رو بازی کردن؛ پایانش رو به عنوان غم‌انگیزترین پایان در تاریخ گیمینگ نشناسن! این بازی که الهام گرفته از کمیک به همین اسم هستش The Walking Dead: Season One یه دنیای آخرالزمانی رو نشون میده که کسایی که تونستن جون سالم ازش به در ببرن در تلاشن که بتونن در دنیای پر از زامبی‌ها همچنان زنده بمونن.
داستان فصل اول حکایت لی و تلاش‌هاش برای حفاظت از یه دختر کوچولو به اسم کلمنتاینه. بعد از گذروندن یه سری تجربه ترسناک توسط این دو بالاخره لی به پایان کار خودش میرسه و توسط یه زامبی گاز گرفته میشه، حالا انتخابی که بدون شک هر کسی که بازیش کرده رو به گریه میندازه اینه که آیا در نقش کلمنتاین لی رو بکشن یا به حال خودش رهاش کنن تا تبدیل به یه زامبی بشه.
