
راهنماتو- «من درد مشترکم، مرا فریاد کن»؛ شعری از احمد شاملو که در سادهترین واژهها، عمیقترین احساسات انسان را روایت میکند.
به گزارش راهنماتو، در میان آثار ارزشمند احمد شاملو، شعر «عشق عمومی» یا همان «درد مشترک» جایگاهی ویژه دارد؛ شعری که با آغاز تأثیرگذارش، «اشک رازیست»، به یکی از ماندگارترین سرودههای زبان فارسی بدل شده است. این شعر، بیآنکه پیچیدگیهای زبانی یا مفاهیم دشوار داشته باشد، احساسی همگانی را به تصویر میکشد؛ احساس تنهایی، نیاز به همدلی، و آرزوی شنیده شدن. شاملو در این شعر، واژگانی ساده را چنان هنرمندانه کنار هم میچیند که هر خوانندهای میتواند بخشی از خود را در آن بیابد؛ شعری که فراتر از زمان و مکان، همچنان قلبها را لمس میکند.
بیشتر بخوانید: همسفر با بهار به پارکهای اصفهان؛ ۵ پارک بهشتی برای پیک نیک در شهر
بیشتر بخوانید: برترین انیمههای تاریخی دنیا؛ رتبهبندی براساس وفاداری به فرهنگ ژاپن
شعر «عشق عمومی» از احمد شاملو
اشک رازی ست
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
اشک آن شب لبخند عشقم بود.
قصه نیستم که بگوئی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی …
من درد مشترکم
مرا فریاد کن.
درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده،
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لب ها سخن گفته ام
و دست هایت با دستان من آشناست.
در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیبا ترین سرودها را
زیرا که مردگان این سا ل
عاشق ترین زندگان بوده اند.
دستت را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تو را دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست
چرا شاملو «درد مشترک» را نوشت؟
شعر «عشق عمومی» که با مصرع ماندگار «من درد مشترکم، مرا فریاد کن» آغاز میشود، یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین آثار احمد شاملو است. این شعر در سال ۱۳۳۴ و در بستر تاریخی پس از کودتای ۲۸ مرداد سروده شد؛ دوره پیش از انقلاب اسلامی ایران و در فضایی خفقانآور، که شاعران و روشنفکران را به واکنش وامیداشت.
شاملو در این شعر، درد و رنج انسان را نه فردی، بلکه جمعی میبیند؛ دردی که همه در آن شریکاند و تنها با فریاد جمعی قابل بیان است. استفاده از واژگانی ساده و تکرارهایی چون «اشک»، «لبخند»، «عشق»، موسیقی درونی شعر را میسازد و حسی صمیمی و انسانی به آن میبخشد.
تصاویر شعر، از طبیعت و زندگی روزمره الهام گرفتهاند: درخت، جنگل، علف، صحرا؛ که هم به پیوند انسان با طبیعت اشاره دارند و هم نماد همبستگی و رشد جمعیاند. شاملو با جملهی «مردگان این سال، عاشقترین زندگان بودهاند» از فداکاریهایی میگوید که در سکوت جامعه پیش از انقلاب گم شدهاند.
«عشق عمومی» در مجموعه «هوای تازه» منتشر شد و در طول دههها به شعری نمادین بدل گشت و شاملو را به شاعری مردمی تبدیل کرد که از دردهای مشترک حرف میزند.