۳ دلیل برای کلیشه‌ای بودن داستان سریال «جنگل آسفالت»

با دیدن عکس نوید محمد زاده و امیر جعفری روی بنر تبلیغاتی سریال جنگل آسفالت به دیدن آن فکر می‌کنیم؛ اما آیا ارزشش را دارد؟

شناسه خبر: ۴۰۴۴۸۲
3 دلیل برای کلیشه‌ای بودن داستان سریال «جنگل آسفالت»

راهنماتو- برخی از منتقدان می‌گویند که شغل کثیف و جدید هنگامه؛ یعنی مفت کشی، شغل جدیدی است، پس این سریال داستانی جدید دارد. موضوع این است که کارگردان این سریال؛ یعنی آقای پژمان تیمورتاش تلاشش را برای ساخت سریالی خوب کرده است، نویده محمد زاده و سایر بازیگرها هم چنین تلاشی دارند تا بازی خوبی ارائه دهند، اما در برخی از بخش‌ها بازیگرهای کمتر شناخته شده بیشتر دیده می‌شوند. برخی از منتقدان هم بر این باور هستند که داستان سریال «جنگل آسفالت» کلیشه‌ای است. به هر حال این یک سریال قابل قبول است، اما ممکن است قابل دیدن نباشد. حال راهنماتو در نظر دارد تا کلیشه‌های داستانی این سریال را برملا کند تا بعد تصمیم بگیرید که این سریال را ببینید یا نه!

1

کلیشه اول؛ کش دادن بیهوده داستان در سریال «جنگل آسفالت»

به گزارش راهنماتو، کارگردان و فیلم‌نامه نویس سریال «جنگل آسفالت» از آن جایی که حرف جذابی برای گفتن ندارد و قصه همان قصه همیشگی است که خواهری برای نجات برادرش خود را به آب و آتش می‌زند، مجبور به شده است سکانس‌ها و اپیزودها را به شکلی بیهوده کش بدهد. مثل این می‌ماند که ما برای نگه داشتن مخاطب صحنه پایین آمدن یک بازیگر از پله‌ها را روی حالت اسلوموشن قرار دهیم و بعد یک آهنگ مناسب فضا روی آن بگذاریم تا مخاطب آهنگ گوش کند نه اینکه سریال ببیند. از این رو سریال جنگل آسفالت می‌توانست یک فیلم بلند باشد نه یک سریال!

1

کلیشه دوم؛ پراکندگی موضوعی در سریال «جنگل آسفالت»

وقتی که قصه جذاب نباشد و به جای ساختن یک فیلم بلند، یک سریال ساخته باشیم، بدو ن شک مجبور می‌شویم قصه را به بیراهه بکشانیم. اگرچه موضوع اصلی این سریال انتقام نوید محمدزاده از مقصران زندانی شدنش پس از آزادی است و اگرچه هنگامه را به عنوان خواهر او می‌بینیم که برای پیدا کردن پول دیه تبدیل به یک مفت کش می‌شود، اما شاخ و برگ‌های اضافه برای کش دادن داستان باعث شده که در برخی موارد از این موضوع اصلی که چندان هم جذاب نیست و بارها تکرار شده دور شویم. کارگردان سعی می‌کند از این شاخ‌وبرگ‌ها به عنوان قلابی جدید استفاده کند یا به اصطلاح بذر بپاشد تا بعدا آن را درو کند، اما این کاشت و برداشت‌ها در برخی موارد خیلی سریع صورت می‌گیرد و در برخی موارد دیگر انقدر طولانی می‌شود که فراموش می‌کنیم موضوع سر چه چیزی بوده است.

1

کلیشه سوم؛ بر هم زدن کلیشه‌ها در سریال «جنگل آسفالت»

اگرچه تا کنون به کلیشه‌های سریال «جنگل آسفالت» پرداختیم، اما حالا می‌خواهیم بگوییم که در برخی از لحظات این سریال، کلیشه‌های همیشگی شکسته می‌شوند و با آن‌ها به گونه‌ای بازی می‌شود که برای مخاطب جذاب است. به‌عنوان مثال، ما در سریال «جنگل آسفالت» بچه‌هایی را می‌بینیم که آسیب دیده‌اند، آن هم به خاطر اشتباهات و گناه‌های والدینشان. در این میان تفاوت نسل‌ها بررسی می‌شود و به جای اینکه همواره بچه‌ها مقصر باشند، والدین مقصر می‌شوند. بعلاوه، به کارگیری یک وکیل نابینا با شخصیت‌پردازی‌ای مناسب توانسته است حال و هوای کلیشه‌ها در مورد افراد کم توان جامعه را برهم بزند. این‌بار یک فرد نابینا در یک سریال، منفعل نیست، حتی روشن‌دل هم نیست و چشم سوم ندارد، بلکه یک آدم موذی اما کاردرست است که دارد قصه را پیش می‌برد.

1

نظرات
پربازدیدترین خبرها